10 تجربه تلخ تاریخ خودروسازی
به گزارش وبلاگ هم نفس، روزنامه جام جم: از ابتدای تاریخ طراحی و فراوری خودرو هر از گاهی شاهد فراوری محصولاتی بوده ایم که هرچند از سوی فراورینمایندگان صاحب نام و مطرحی عرضه شده اند، اما هیچ گاه نتوانسته اند انتظارات صاحبانشان را برآورده نمایند و به خاطر ضعف هایی که داشتند تمام برآورد های آنان در بازار فروش را با شکست روبه رو نموده اند.
به گواه ناظران و منتقدان تعداد این گونه فراوریات بسیار زیاد است. در این میان شاید به دنبال پیداکردن اسامی خودرو هایی مثل پیکان و پراید در این فهرست بوده باشید؛ اما واقعیت تلخ این است که پیکان و پراید واقعا پرفروش بوده اند و خط فراوریشان به دلیل شرایط خاص بازار، هیچ وقت زمینگیر نشد.
ما ده خودروی این فهرست را از یک فهرست بلندبالای 56 تایی از بدترین خودرو های تاریخ که فراوریشان با شکست روبه رو شد، انتخاب نموده ایم. خودرو هایی که در سطح وسیع در دنیا و بعضا در بازار ایران فروش رفته اند و در خصوص برخی هایشان شاید اصلا فکر نکنید واقعا خودرو های بدی بوده باشند!
آلفارومئو جی تی وی 6(6 Alfa Romeo GTV)
معمولا هر زمان نشان جی تی وی (GTV) روی یکی از محصولات آلفارومئو قرار می گیرد همه انتظار یک محصول افتخارآفرین را در عرصه های مسابقات اتومبیل رانی خواهند داشت. این انتظار در طول دهه 80 بار ها در خصوص انواع مختلفی از محصولات آلفارومئو رخ داد. هنگامی که جی تی وی 6 (GTV6) به بازار عرضه شد، طراحی بیرونی آن مورد ستایش نهاده شد.
طراحی بدنه آن به گونه ای بود که انتظار یک خودروی سریع السیر تهاجمی و مناسب برای سرعت و مسابقات را برمی انگیخت، اما خیلی زود معین شد این تصورات اشتباه بوده است. موتوری که برای این خودرو در نظر گرفته شده بود به تمام معنا یک فاجعه بود. واشرها، شلنگ ها و حتی دسته موتور های طراحی شده برای این موتور شنماینده و مستعد خرابی بودند. به صورتی که جی تی وی 6 به طور مداوم از کار می افتاد و خراب می شد. این مساله سبب شد که آلفارومئوی جی تی وی 6 نیز خیلی زود به فهرست بدترین های صنعت خودروسازی بپیوندد.
ترابانت (Trabant)
این خودرو یکی از محصولات آلمان شرقی و در دوران حاکمیت کمونیسم فراوری شد. ترابانت با وجود ظاهر کم دردرسرش به موتوری مجهز بود که بسیار ناکارآمد بود. فقط 26 اسب بخار قدرت داشت و در عین حال یکی از آلاینده ترین و دودزاترین خودرو های زمان خودش بود. آلایندگی هیدروکربن ها در ترابانت 9 برابر استاندارد 2007 اروپا و میزان انتشار منوکسیدکربن آن پنج برابر حد مجاز بود.
موتور دو زمانه آن نیز به سیستم تزریق و گردش روغن مجهز نبود و مصرف نمایندگان باید روغن مورد احتیاج روانکاری موتور را با بنزین مخلوط نموده و در باک می ریختند. از سوی دیگر، چون ترابانت پمپ بنزین هم نداشت، باک بنزین بالای موتور نهاده شده بود تا به این وسیله سوخت راحت تر به کاربراتور تزریق گردد. همین مساله سبب شده بود سوانح متعددی به دلیل آتش دریافت خودرو اتفاق بیفتد. همین دلایل کافی بود تا ترابانت به طرحی شکست خورده تبدیل گردد و به تاریخ بپیوندد.
زونداپ جانوس (Zundapp Janus)
زونداپ یکی از فراورینمایندگان معروف موتورسیکلت در نورنبرگ بود؛ اما به خاطر این که نتوانسته بود سهم بزرگی از بازار را به خود اختصاص دهد تصمیم گرفت وارد عرصه ساخت خودرو شده و بخت خود را در ساخت یک ماشین امتحان کند. پس از مدتی نمونه اولیه آن فراوری شد که به یک موتور 250 سی سی مجهز شده بود و فقط 14 اسب بخار نیرو فراوری می کرد و می توانست به حداکثر سرعت 80 کیلومتر برسد. فرمان این خودرو وسط قرار داشت و جایگاه سرنشین عقب نیز فلزی بود.
شاید همین مساله سبب شده بود با اقبال کمی روبه رو گردد. استفاده از مواد ارزان قیمت و با کیفیت پایین در ساخت کابین این خودرو در کنار طراحی اتاق آن که به شکل ذوزنقه بود سبب شد نتواند به محبوبیت و جذابیت مورد انتظار سازندگانش دست پیدا کند و در نهایت نیز، چون صاحبان زونداپ فروش بسیار ناگواری را تجربه کردند به فراوری آن انتها دادند.
کادیلاک فلیت وود وی 864 (Cadillac Fleetwood 7-8-6-4)
کادیلاک فلیت وود یک خودروی بسیار قابل اعتماد و خوش ساخت بود و فقط یک ایراد داشت و آن هم نداشتن سیستم غیرفعال سازی سیلندر بود. این فناوری فوق العاده کاربردی هنگامی که موتور تحت فشار کمتری واقع شده است، می تواند یک یا چند سیلندر را غیرفعال کند تا یاری بسیار زیادی به کاهش مصرف سوخت در خودرو کند. در سال 1360/ 1981 زمانی که رایانه های رومیزی هم توسعه آنچنانی پیدا ننموده بودند، سیستم رایانه فلیت وود نیز قدرت برنامه نویسی و پردازش اطلاعات مورد احتیاج برای چنین ایده ای را نداشت.
به همین دلیل خودرو دارای لرزش های زیاد و مصرف سوخت بالا بود و این موضوع مشتری های این خودرو را می پراند و صاحبانش بعد از مدتی رانندگی با آن دنبال فروشش بودند. هرچند کادیلاک کوشش کرد تا با اضافه کردن 13 تراشه برنامه ریزی شده برای رایانه فلیت وود این مشکل را رفع کند، اما آنچنان که انتظار داشت نتوانست پیروز عمل کند و به مرور از تعداد هواداران آن کاسته شد.
بعد ها با توسعه فناوری، برنامه غیرفعال کردن سیلندر برای این خودرو آماده شد و قابلیت آن را پیدا کرد که به صورت جداگانه به مالکان عرضه گردد؛ اما این اتفاق زمانی افتاد که دیگر فلیت وود قدرت رقابت با رقبای جدید و مدرن خود را از دست داده بود.
کرایسلر امپریال لبارون (Chrysler Imperial LeBaron)
طراحان کرایسلر امپریال لبارون کوشش نموده بودند آن را دو در و جذاب برای جوانان بسازند، اما در مجموع این خودرو دارای ظاهری زشت و در عین حال غیرقابل اعتماد به نظر می رسید. نمای بیرونی این خودرو بسیار ساده بود و طولانی ترین گلگیر ها را در تاریخ صنعت خودروسازی داشت. شاید تنها نقطه مثبت این خودرو را استفاده از سیستم فرمان پذیری و تعلیق آن دانست که توانسته بود شعاع چرخش مناسبی را برایش فراهم کند. سیستم تعلیق قابل تحسین و جذابی نیز داشت که حداقل سوار شدن سرنشینان را راحت تر می کرد.
در کنار ضعف طراحی بدنه، کرایسلر امپریال لبارون به یک موتور کرایسلر V8-440 مجهز بود که هرچند 350 اسب بخار قدرت داشت، اما سنگینی اتاق باعث شده بود این خودرو ده ثانیه طول بکشد تا به سرعت 90 کیلومتر بر ساعت برسد. همچنین این موتور تاریخچه خوبی نیز در اذهان مصرف نمایندگان نداشت، زیرا موتوری بود که روی هر خودرویی نصب می شد و مالکانش را به دردسر های زیادی برای تعمیر می انداخت.
فیات مولتی پلا (Fiat Multipla)
اگر قرار باشد برای طراحی و ساخت ماشین های عجیب و جالب مسابقه ای برگزار و جایزه ای در نظر گرفته گردد بدون شک فیات مولتی پلا شانس بزرگی برای دریافت این جایزه خواهد داشت. تیر های بلندی که در قسمت انتهای ستون های A نهاده شده اند و به شکل پیچیده ای به یکدیگر متصل شده اند، برآمدگی زشتی که روی کاپوت نهاده شده است، قسمت عقب خودرو که با وجود حجیم بودن، ظاهری عجیب و غریب دارد و انتخاب تایر های کوچک که با جثه تقریبا بزرگ آن هماهنگی ای ندارد را می توان از جمله موارد عمده ای مطرح نمود که باعث شده کسی تمایل به خریدش نداشته باشد. هرچند فیات مولتی پلا از موتور خوب و سواری تقریبا راحتی برخوردار است، اما چیزی که در نگاه اول مصرف نمایندگان را از خرید آن ناامید می نماید ظاهر زشت آن است.
فورد ادسل (Ford Edsel)
مدل 1958
خیلی ها اعتقاد داشتند علت شکست فورد ادسل ظاهر زشت و بی دقتی در ساخت آن بود؛ اما اگر کمی واقعگرا باشیم باید قبول کنیم ناکام ماندن ادسل فقط این مورد نبود. ظاهر این خودرو مانند بیشتر خودرو های دهه 50 که در آمریکا فراوری می شد، بود و نمای جلوی آن نیز شباهت بسیار زیادی به آلفارومئو داشت که برای مدت ها فراوری می شد و همه مصرف نمایندگان نیز با طراحی آن کنار آمده بودند. این خودرو در جایی فراوری می شد که مدل های دیگر فورد مانند مرکوری نیز ساخته می شد.
حتی بسیاری از قطعات آن ها نیز با هم مشترک بودند. نکته جالب دیگر آن بود که قیمت نمونه مجهز این خودرو با نمونه معمولی مرکوری نیز هم قیمت و حتی ارزان تر هم بود؛ مساله ای که کسی علت آن را نمی دانست.
شاید یکی از علت های شکست این طرح را بتوان در انتخاب نام آن جست وجو کرد. ادسل هیچ گاه نتوانست نامی باشد که بتواند به اندازه نمونه مرکوری به فروش برسد. موقعیت بد این خودرو برای سازندگانش آنقدر فاجعه بار بود که فقط بعد از دو سال از آغاز پروژه، فراوریش را متوقف کردند؛ اما دست از کوشش نکشیده و سال 1339/ 1960 نمونه کامت کامپکت آن به بازار عرضه شد.
ولی باز آنچنان که انتظار می رفت نتوانست به پیروزیت دست پیدا کند و در نهایت پس از دو سال و با تغییر نام سعی کردند تحت زیرمجموعه نمونه مرکوری آن را به فروش برسانند. این ابتکار عمل باعث شد نمونه کامت بتواند در طول یک سال به اندازه سه سال نسبت به نمونه ادسل فروش داشته باشد. طبق آمار موجود ادسل سال اول فقط توانست 68 هزار دستگاه بفروشد که این تعداد شکست بزرگی برای شرکت فورد به حساب می آید.
فراری موندیال Ferrari Mondial8) 8)
مدل 1980
می دانم انتظارش را ندارید، اما طراحان فراری نیز دچار اشتباهات محاسباتی شده اند و محصولی فراوری نموده بودند که جزو بدترین های تاریخ خودروسازی است.
موندیال روی پلتفرم 308 ساخته شده بود و یک فراری بزرگ، سنگین و ضعیف بود. موتوری که روی آن نهاده شده بود، یک V8 بود که فقط 214 اسب بخار قدرت داشت و توانسته بود فهرست بلند بالایی از معایب را ارائه دهند. این خودرو ضعف الکترونیک زیادی نیز داشت و سرنشینان آن همیشه بوی سوختن سیم ها را داخل کابین حس می کردند. در نهایت صاحبان فراری متوجه شدند تصمیمشان برای فراوری و فروش یک نمونه ارزان قیمت آنچنان که تصور می کردند، افتخارآفرین نبوده و تصمیم دریافتد فراوری موندریال را متوقف نمایند.
یوگو جی وی (Yugo GV)
مدل 1985
یوگو جی وی یک ماشین وحشتناک بود که در کشور یوگسلاوی و زمانی که عضو بلوک شرق بود توسط مالکوم بریکلین طراحی شد؛ همان کسی که نمونه اس وی 1 (SV1) را ساخته بود. ظاهر این ماشین به گونه ای بود که نشان می داد خیلی سریع طراحی و ساخته شده است و از مونتاژ خوبی نیز بهره نبرده بود. انتظار می رفت در ساخت آن دقت بیشتری اعمال خودروی بهتری به بازار عرضه می شد. موتور آن نیز بسیار ضعیف بود و در نتیجه شتاب ضعیفی داشت و به سرعت قابل انتظاری نیز نمی توانست برسد.
ضعف موتور آن به گونه ای بود که مرتب خراب می شد. سیستم الکتریکی این خودرو هم اشکالات فراوانی داشت و به طور مدام بوی سوختگی سیم در کابین به مشام می رسید و بسیاری اوقات برخی از ادوات الکتریکی آن از کار می افتاد. در آن موقع دقت بالا و نظارت بیشتر برای مراقبت و نگهداری بهتر آن توجیهی بود که از سوی سازندگانش مطرح می شد، اما با همه توجه ها و آنالیز های دائمی هیچ گاه نتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد.
سوبارو اس وی ایکس (Subaru SVX)
مدل 1991
یکی دیگر از خودروسازانی که محصولات شان همیشه مورد ستایش نهاده شده، شرکت خودروسازی سوبارو است که مردم دنیا آن را خودروساز بدی نمی دانند. اما اس وی ایکس یک اشتباه قطعی در تاریخ این خودروساز به حساب می آید.
طراحی به ظاهر اشتباه همراه با صفحه های عجیب و غریب که هیچ سابقه ای در تاریخ طراحی خودرو ندارد این محصول را به شدت از بازار فروش دور کرد. طراحان این خودرو سعی نموده بودند با طراحی دوقسمتی پنجره ها سبک جدیدی را در زبان طراحی خودرو ابداع نمایند، اما چیزی که در نهایت خلق شد از نگاه منتقدان واقعا مضحک به نظر می رسید. اشتباهات محاسباتی در طراحی این خودرو، خصوصا پنجره های آن سبب بروز تصادفات مرگباری شد که از جمله می توان به کشته شدن خواننده ای به نام کریس کروس با این خودرو اشاره نمود. این خودرو فقط چهار سال پس از معرفی و در سال 1374/ 1995 از خط فراوری خارج شد.
منبع: Carophile
منبع: برترین ها